ژرفای زن بودن: سفری پرفراز و نشیب
مورین مورداک، روانشناس برجسته و فعال در حوزه روان‌درمانی، در کتاب صوتی “ژرفای زن بودن” به این پرسش می‌پردازد که چرا زنان با وجود موفقیت‌های اجتماعی چشمگیر، احساس رضایت و خشنودی عمیقی ندارند.
یونگ و روانشناسی تحلیلی
کارل گوستاو یونگ، پدر روانشناسی تحلیلی، معتقد بود که انسان‌ها علاوه بر جنسیت ظاهری، دارای جنبه‌های زنانه و مردانه در ناخودآگاه خود نیز هستند.
او کهن‌الگوی “آنیما” را نماینده بخش زنانه در روان مردان و “آنیموس” را نمایانگر بخش مردانه در روان زنان می‌دانست.
یونگ نقش‌های متفاوتی برای زنان و مردان قائل بود. از نظر او، زنان ذاتاً عاطفی و مراقبت‌کننده و مردان ذاتاً منطقی و قدرتمند هستند.
به عقیده یونگ، وظیفه تحلیلگران یونگی بررسی و تعادل‌بخشی به این جنبه‌های زنانه و مردانه در روان انسان‌ها است.
نقش‌های جنسیتی و نقد فمینیسم
نظریه یونگ تا حدی نقش‌های کلیشه‌ای جنسیتی را تقویت می‌کند.
این نظریه معتقد است که ماهیت زنان و مردان است و هر یک باید در پی رویاها، اهداف و مسیری خاص خود باشند،در غیر این صورت، باید با عواقب ناخوشایند این انتخاب روبرو شوند.
این دیدگاه با رویکرد فمینیسم که خواهان برابری جنسیتی است، در تضاد قرار دارد.
با این وجود، توجه به الگوهای کهن در ناخودآگاه انسان، می‌تواند به ارتقای آگاهی زنان و مردان از جنبه‌های مختلف وجودشان کمک کند.
سفر قهرمانانه زنان
عقاید یونگ در مدت کوتاهی در بین مردم آمریکا به شهرت رسید.
یکی از دلایل این شهرت، مجموعه تلویزیونی جوزف کمپبل بود که به اهمیت اسطوره در زندگی مدرن می‌پرداخت.
مورین مورداک، نویسنده کتاب “ژرفای زن بودن”، پس از سال‌ها مطالعه و تحقیق در کنار کمپبل، به این نتیجه رسید که کمپبل فقط به سفر قهرمانانه مردان معتقد است و برای زنان، موقعیت و مسیری خاص در نظر نمی‌گیرد.
از نظر کمپبل، زنان قهرمان صرفاً ابزاری برای کمک به سفر مردان قهرمان هستند.
مورداک در تجربه‌های شخصی خود و در جلسات روان‌درمانی با زنان دیگر، متوجه سختی‌ها و نارضایتی‌های زنان از سفر قهرمانانه شد.
سفری که به نظر او، بسیار خاص‌تر و پیچیده‌تر از سفر مردان قهرمان است.
در ادامه این کتاب صوتی، مورداک به بررسی سفر قهرمانانه زنان می‌پردازد و مراحل مختلف این سفر را به تفصیل شرح می‌دهد.
